برو اوو بر نجس نشی
طرفووی چارووی مشیر و چارووی خیرات , حالو درس یادوم نیس جاشه دقیقا, یی بزازی بود , که مال عمو یکی از رفیقووی ما بود. یی پیرمرد اخمو, بد اخلاق, بد سلیقه...
تو مغازش که میرفتی, پشت پیشخون رنگ و رو رفتش نشسه بود و دوشت یو دعا میخوند یا تسبیح می انداخت. پارچه ها هم تو قفسه های بد ریخت , پشت سرش , همه خاک گرفته بودن.
مشتریها که بیشترشون زن بودن,اگر اتفاقی داخل مغازه میشدن, که اصلا تحویلشون نمی گرفت. اگرم بختشون بر میگشت و میخاسن یه طاقه پارچه رو بیاره و اینا نیگاش کنن, اول میگفت متری مثلا هزار تومنه ها میخوین؟ بعد که اونا میگفتن باشه, در حالی که زیر لب قر قر میکرد , طاقه پارچه ره میورد.خدا نکنه که مشتری بگه یه طاقه دیگه بیار. همش زیر لب میگفت : لا الله لا لله, لعنت خدا به دل سیاه شیطون. .....
خلاصه مشتری یواشکی زیر آبشو میزد و از در مغازه در میرفت.
یکی از خصوصیات ای آقو ای بود که همیشه به جهودا فحش میداد. و از دست دادن و معاشرت با اونا پرهیز میکرد.
بعضی وقتا ایی رفیق ما که عاشق دختر عموش بود,(همین عموش),شبهایی که تو خونه عاموش روضه بود ما ره هم عین پارکابی اتوبوس دنبالش میبرد.
بعد از مراسم سینه زنی , که چراغ رو روشن میکردن ,ایی حاج عامو واسه هیئت سحنرانی میکرد و همه رو نصیحت میکرد.
محور اصلی نصیحتاشم فقط حول محور جهودا بود. از پدر سوختگیشون, از بد جنسیشوون, از دشمنی که با ما مسلمونا دارن میگفت.همیشه هم همه رو میترسوند که ای جهودا, بچه مسلمونا ره میدوزن , خونشه میگیرن میکنن تو یه نونی بنام نون فتیرک. و هر سال اگه هر جهودی ایی نون فتیرک رو نخوره , کافر میشه .
خلاصه یه روز از همی رفیقم پرسیدم , چرو عاموت ایقد با ایی جهودا بده؟
خندید و گفت , خب خره چطور نمیفهمی؟ بیبین همه بزازیووی که دور بره معازش هس همیشه پره مشتری هس , همشونم جهودن, مشتری که میاد ایقد بهش احترام میزارن که دیگه همیشه مشتریشون میشه.خود خونواده ما از این عاموم پارچه نمیخرن از بس بد اخلاقه.میرن از جهودا میخرن, چون همه جوره با مشتری راه میان.
اگه این هم دکونیاش ارمنی هم بودن, بعد از روضه , میگفت ارمنیا , نجسن
تو مغازش که میرفتی, پشت پیشخون رنگ و رو رفتش نشسه بود و دوشت یو دعا میخوند یا تسبیح می انداخت. پارچه ها هم تو قفسه های بد ریخت , پشت سرش , همه خاک گرفته بودن.
مشتریها که بیشترشون زن بودن,اگر اتفاقی داخل مغازه میشدن, که اصلا تحویلشون نمی گرفت. اگرم بختشون بر میگشت و میخاسن یه طاقه پارچه رو بیاره و اینا نیگاش کنن, اول میگفت متری مثلا هزار تومنه ها میخوین؟ بعد که اونا میگفتن باشه, در حالی که زیر لب قر قر میکرد , طاقه پارچه ره میورد.خدا نکنه که مشتری بگه یه طاقه دیگه بیار. همش زیر لب میگفت : لا الله لا لله, لعنت خدا به دل سیاه شیطون. .....
خلاصه مشتری یواشکی زیر آبشو میزد و از در مغازه در میرفت.
یکی از خصوصیات ای آقو ای بود که همیشه به جهودا فحش میداد. و از دست دادن و معاشرت با اونا پرهیز میکرد.
بعضی وقتا ایی رفیق ما که عاشق دختر عموش بود,(همین عموش),شبهایی که تو خونه عاموش روضه بود ما ره هم عین پارکابی اتوبوس دنبالش میبرد.
بعد از مراسم سینه زنی , که چراغ رو روشن میکردن ,ایی حاج عامو واسه هیئت سحنرانی میکرد و همه رو نصیحت میکرد.
محور اصلی نصیحتاشم فقط حول محور جهودا بود. از پدر سوختگیشون, از بد جنسیشوون, از دشمنی که با ما مسلمونا دارن میگفت.همیشه هم همه رو میترسوند که ای جهودا, بچه مسلمونا ره میدوزن , خونشه میگیرن میکنن تو یه نونی بنام نون فتیرک. و هر سال اگه هر جهودی ایی نون فتیرک رو نخوره , کافر میشه .
خلاصه یه روز از همی رفیقم پرسیدم , چرو عاموت ایقد با ایی جهودا بده؟
خندید و گفت , خب خره چطور نمیفهمی؟ بیبین همه بزازیووی که دور بره معازش هس همیشه پره مشتری هس , همشونم جهودن, مشتری که میاد ایقد بهش احترام میزارن که دیگه همیشه مشتریشون میشه.خود خونواده ما از این عاموم پارچه نمیخرن از بس بد اخلاقه.میرن از جهودا میخرن, چون همه جوره با مشتری راه میان.
اگه این هم دکونیاش ارمنی هم بودن, بعد از روضه , میگفت ارمنیا , نجسن
+ نوشته شده در شنبه دهم شهریور ۱۳۸۶ ساعت 2:21 توسط خشت مال
|